پنج عادت بدی که باعث صدمه دیدن مغزمان می‌شوند!


در زندگی روزمزه کمتر به این مساله فکر می‌کنیم که فعالیت‌هایمان چگونه بدنمان را متاثر می‌کنند. ممکن است متوجه باشیم که پس از یک روز کاری سخت دچار سردرد می‌شویم یا در اثر پرخوری چاق می‌شویم اما چیزی که کمتر متوجه آن می‌شویم این است که چطور سبک زندگی‌مان مغز  ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

نویسنده: پریسا ایلون

Larry Momaya روانشناسی است که در کلینیک مربوط به ارتباط مغز و زندگی فعالیت می‌کند. طبق گفته‌های او تغییر اندازه مغز و عملکرد آن طی روند پیری طبیعی است اما بسیاری از ما این روند را با عادت‌های اشتباه تسریع می‌کنیم، این عادات نه تنها روان و سلامتی بدن را موثر می‌کند بلکه مغز را هم.

1- خوردن غذاهای مضر

غذای خوب تاثیری بیش از تنها کنترل وزن دارد. مواد مغذی موجود در غذا تاثیر مستقیمی بر مغز دارند. پزشکان باور دارند در پیری مغز انسان نسبت به التهاب و رادیکالهای آزاد حساس‌تر است و این‌ها در ایجاد آلزایمر هم دخیل هستند. هرچه زمان بیشتری مغز در معرض این دو باشد احتمال ابتلا به آسیب‌های مرتبط با پیری بیشتر می‌شود.

چربی‌های اشباع و قند هم می‌توانند تاثیر منفی بر مغز داشته باشند. اگر بیشتر از ماهی و سبزیجات، همبرگر و چیپس می‌خورید خود را در معرض ریسک ابتلا به آلزایمر قرار داده‌اید.

از طرفی میوه‌ها خاصیت آنتی اکسیدانی دارند و کمک می‌کنید بدن علیه رادیکال‌های آزاد بجنگد.

از آنجا که دریافت روزانه میزان مواد مغذی مورد نیاز مغز تنها از طریق تغذیه دشوار است دکتر Momaya پیشنهاد می‌کند که روزانه یک مکمل 1000 میلی‌گرم روغن ماهی حاوی اسیدهای چرب زنجیره بلند یعنیEPA  و DHA را مصرف کنیم .

2- استرس زیاد

همه ما میزانی از استرس را در زندگی خود داریم. مسئولیت شغلی، مسایل خانواده و غیره. برخی استرس‌ها مفید هستند برای مثال: فشار کاری و مهلت معین انجام کار سبب عملکرد بهتر فرد می‌شود و برخی استرس‌ها بیشتر جنبه سرگرمی دارند مثل یک تجربه جدید.

چربی امگا3 که در بادام زمینی و برخی گونه‌های ماهی وجود دارد سبب بهبود عملکرد تفکر در مغز می‌شود. آن‌ها عملکرد سیناپس‌های مغز را بهتر می‌کنند، که محل اتصال نورون‌هاست و از این طریق مستقیما حافظه را تحت تاثیر می‌گذارند. هنگام استرس در مغز هورمونی به نام کورتیزول ترشح می‌شود. استرس همچنین باعث ترشح نوراپینفرین می‌شود که حافظه را افزایش می‌دهد. اما زمانی که استرس طولانی مدت شود سطح کورتیزول بالا باقی می‌ماند و افزایش مزمن کورتیزول سبب آسیب دیدن مغز می‌شود. شکل زندگی امروزی به نحوی است که میزان استرس به نسبت قبل بسیار بالاتر است. هرچند نمی‌توان از استرس به طور کلی فرار کرد اما راه‌هایی برای کاهش آن وجود دارد. می‌توانید فعالیت‌های آرامش بخش انجام دهید، مثل یوگا و مدیتیشن. زمانی را برای تفریح خود بگذارید و کارهایی که به آن‌ها علاقه دارید را انجام دهید. این باعث حس لذت بردن شده و هورمون اندورفین را ترشح می‌کند. این هورمون استرس را کاهش می‌دهد.

3- ورزش نکردن به اندازه کافی

همه شنیده‌ایم که می‌گویند ورزش سبب حفظ تناسب اندام شده و برای عملکرد قلب و ریه و حفظ وزن متعادل خوب است. ورزش به افراد سالمند کمک می‌کند تعادل خود را بهتر حفظ کنند و زمین نخورند.

از طرفی فعالیت فیزیکی باعث افزایش فعالیت ذهنی فرد می‌شود و با فعالیت‌های شناختی مرتبط است. دکتر Momaya: “ورزش کردن باعث ترشح هورمون اندورفین شده و از این طریق سیناپس‌های مغز و ارتباطات سلولی حفظ شده و مغز جوان می‌ماند.”

به خصوص ورزش‌های هوازی، ازجمله دویدن، راه رفتن و شنا کردن که ضربان قلب را بالا می‌برند باعث ارتقا توان شناختی و روان می‌شوند. حتی سی دقیقه پیاده روی روزانه خود به تنهایی پنج تا هفت سال پیری مغز را به تعویق می‌اندازد. او پیشنهاد می‌کند با ورزش کم شروع کنیم، در ابتدا روزی پنج دقیقه روی تردمیل راه برویم و بعد آن را به ده دقیقه و بعد پانزده دقیقه افزایش دهیم.

4- کمبود خواب

برای افراد بسیاری یک خواب خوب شبیه رویا است و به دلیل مسئولیت‌هاشان می‌بایست شب‌ها بیدار بمانند حتی وقتی لازم است روز بعد صبح زود سر کار بروند. یا برخی نمی‌توانند بخوابند و در نتیجه روز بعد خواب آلوده هستند و تمرکز کمی دارند.

جای تعجب ندارد که عدم خواب کافی جلو فعالیت صحیح مغز را می‌گیرد و دانشمندان هر روز ارتباط بیشتری را بین این دو پیدا می‌کنند.

بدون خواب کافی سلول‌های مغز می‌میرند و می‌بینیم به خاطر سپردن مکان اشیا خانه برایمان دشوار می‌شود.

اگر خواب خوبی ندارید سعی کنید هر روز نیم ساعت زودتر به رختخواب بروید تا کم‌کم عادت کنید به موقع بخوابید. از خوردن غذا، مواد کافئین دار و الکل خودداری کنید. ورزش بلافاصله قبل از ساعت خواب باعث افزایش هوشیاری شده و جلو خواب رفتن را می‌گیرد، بهتر است تلوزیون و کامپیوتر را هم کنار بگذارید.

5- زندگی غیراجتماعی

درکودکی زندگی ما پر از فرصت‌های اجتماعی شدن است و فعالیت‌های خارج از برنامه بسیاری انجام می‌دهیم. در دوران بزرگسالی با همکاران خود و دوستانمان گفتگو می‌کنیم. اما بعد بسیاری از آن روابط تمام می‌شود، ما بازنشسته می‌شویم و بچه‌هایمان مشغول کار خود می شوند و دوستان سالمندمان مریض شده و می‌میرند.

مغز ما به شدت اجتماعی است و برای فعالیت آن نیاز به برقراری ارتباط با دیگران داریم. کودکانی که روابط اجتماعی کمتری دارند با احتمال بیشتری دچار بیماری‌های روانی می‌شوند و افراد بزرگسال در معرض افسردگی هستند.

عادت کنید گاهی به فامیل و دوستان زنگ بزنید. برای آن‌ها هم خوب است. به دنبال راه‌هایی برای گسترش روابط اجتماعی خود باشید، باشگاه بروید یا کلاس‌هایی که دوست دارید مثل تئاتر وغیره.

منبع


دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

code